تقدیم به چشمان منتظر خانواده های ابراهیم ، کیومرث ، نادر و علی

زیر خاک در خواب نمی مانی

ای برادر ، ای رفیق

قلبت می شنود که بهار پا می گیرد

و چون تو همراه باد ها خواهد آمد¹

ابراهیم عزیز ، آنشب که فریادهایت در میان دیوارها به دنبال روزنه ای بود تا گوش فلک را کر کند و راهی به عرش بیابد ناجوانمردانه صدایت را در گلو خفه کردند تا کسی نشنود آنچه را که تو دیده بودی و کسی نبیند جامه سرخ تنت را .

برادر ، می دانم بر تو چه گذشته است چون پیش از تو نیز دیوار سلول ها ناگفته ها را با ما باز گفتند .

دیوارها گفتند ، از انعکاس فریاد ” مریم های مقدس کردستان ” آنانکه تاریخ به قدیسه بودنشان بر خود خواهد بالید ، چرا که در برابر گرگان چشم دریده ” زن بودن ” را معنا بخشیدند ، دیوارها گفتند از آخرین چشم انتظاری های کیومرث و نادر ².

آنها که گوشه چشمی به در داشتند تا شاید برای آخرین بار عزیزانشان را ببینند و ” ای رفیق”³ را بر لب ترنم می کردند تا مبادا  چوبه دار آن صبحگاه را بدون سرود به روز برساند ، دیوارها گفتند که آن شب ماه رمضان چگونه آنها با لب های خندان به پیشواز سحر رفتند شاید گوش های نادر سرود ” سیداره “⁴ محمد رضا را شنیده بودند که اینگونه به دنبال گم شده اش بی قراری می کرد .

دیوارها گفتند از شرافتمندانه زیستن کسانی که قامت در برابر توفان نا برابری ها خم نکردند و بدون پا ،  سر به دار سپردند تا تن به ذلت ندهند ، دیوارها باز خواهند گفت که گفته بودید ” برای رسیدن به سرچشمه نور به پا و دست نیاز نیست ” این سفر سر می خواهد و دل ، بدون پا هم دل به دریا زدید و سر به دار . ای رفیق ، دیوارها دیدند در آن سپیدهً دار که چگونه اهورا مزدا به زمین آمد و به جای مرحم زخم ها ، چند قطره اشک به زلالی سیروان ، فرات و هیبل ریخت و اهورایی ترین و قویترین سرودش را برای تو خواند تا خاک کردستان مغرورانه و سر فراز جگر گوشه دیگری را در آغوش کشد که این مادر مغرور همیشه سرکش ، بهترین فرزندانش را برای خود می خواهد تا با آنها به آرامش برسد .ای رفیق درسپیده وداع آنگاه که غریبانه بدور از چشمان مادر و خواهر به سفر می رفتی آبیدر⁵ نگاهش را ملتمسانه بدرقه راهت میکرد و حسرت میخود که به تو بگوید ابراهیم ، مژده گانی ” در کلبه سرد درمیان بارش بیم وهراس، نوزادی برای پیشمرگ شدن بدنیا می آید “⁶اما تو رفتی و ابیدر حسرت جمله “سفرت به خیر ابراهیم” بر لبانش خشکید .

سفرت بخیر رفیق…

و بدرقه راهت یک آسمان ستاره و یک زمین گل بنفشه

زندانی سیاسی فرزاد کمانگر – زندان رجایی شهر کرج ۱/۱۱/۸۶


۱- سرودی از ویکتور خارا خواننده و نوازنده انقلابی شیلی که در زمان پینوشه بازوانش را اره کردند

۲- کیومرث و نادر دو جوان کرد بودند که در ماه رمضان ۱۳۸۶ در بازداشتگاه اطلاعات  سنندج با لب روزه اعدام شدند

۳- ای رفیق یکی از سرودهای حماسی کرد ها است

۴- سیداره یکی از سرودهای مبارزین کرد که قبل از اعدام سروده شده بود و محمد رضا خواننده کرد آنرا به صورت جاودانه اجرا کرد

۵- ابیدر کوهی است مشرف بر سنندج

۶-الهامی است از شعر رفیق صابر

۲۳ thoughts on “تقدیم به چشمان منتظر خانواده های ابراهیم ، کیومرث ، نادر و علی

  1. ۹۹۰۰۱۴ ۹۳۹۸۵I genuinely enjoy your internet site, but Im having a problem: any time I load 1 of your post in Firefox, the center with the web page is screwed up – which is bizarre. May I send you a screenshot? In any event, maintain up the superior work; I definitely like reading you. 88311

  2. ۴۴۵۵۸۱ ۶۴۵۷۲۹An intriguing discussion will likely be worth comment. I believe which you can write read more about this subject, might effectively definitely be a taboo topic but typically folks are inadequate to chat on such topics. To a higher. Cheers 243469

  3. ۷۱۳۳۱۷ ۲۸۴۹۶۳The planet are actually secret by having temperate garden which are typically beautiful, rrncluding a jungle that is surely certainly profligate featuring so numerous systems by way of example the game courses, golf approach and in addition private pools. Hotel reviews 920188

  4. ۶۸۶۶۸۵ ۴۳۵۵۴۰hi!,I like your writing so much! share we communicate a lot more about your write-up on AOL? I call for an expert on this region to solve my difficulty. Maybe thats you! Searching forward to see you. 593893

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *