دیر زمانی نیست که خبر تاسف آور صدور حکم ناعادلانه اعدام عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار از حضور چکمه خشونت و ساحت عقلانیت خبر داد و کینه و انتقام را بر انسانیت سوار گردانید که خبری دیگر از خیل پرشمارتر شده احکام عجولانه دستگاه قضاء جمهوری اسلامی ایران بر اعدام فرزندانی دیگر از این خاک ، رنجوری خاطر در این ایام را دوچندان ساخت .
صدور حکم اعدام فرزاد کمانگر و یعقوب مهرنهاد از فعالان مدنی جامعه ایران در این روزها که تیغ کینه خیره سران و تندروهای حاکمیت حریم دانشگاه را حرمت شکسته و فعالان اجتماعی به ویژه جنبش زنان را اسیر راهروهای دادگاهها و سلولهای زندانها ساخته است مایع تاسف و ناراحتی مضاعف گردید .
عجیب نیست جریانی که با بازداشت دانشجویان و فعالان اجتماعی در چند مدت اخیر چهره ای پادگانی به نمایش گذاشته است ، نویسندگان که سلاحشان قلم است را به جرم صاحب قلمی محارب و حامل سلاح بداند و تفاوت سلاح جان ستان و قلم آگاهی بخش را نداند ولی رسالت قضاوت می بایست با تکیه به روح انسانیت و منش اخلاقی غالب فطرت آدمی ، ملاکش را حقیقت قرار دهد و درگیر بازیهای سیاست نگردد و چه خوب است در حالی که گزارشهای نهادهای بین المللی و اظهارات وکلای این فعالان مدنی تاکید بر وجود شکنجه های فراوان و فشارهای ناهنجار در طول دوران بازداشت و طولانی این افراد بویژه فرزاد کمانگر ، علی حیدریان و فرهاد وکیلی داشته است مسئولان قضائی با دقت بیشتر به رسیدگی اتفاقات رخ داده می پرداختند .
بهرحال اگرچه حقانیت امر و واقعیت فعالیت فرزاد کمانگر و یعقوب مهرنهاد جز با آزادی بی قید و شرط مشمول جفا است ، لیک با توجه به گفته های وکلا ، سازمانهای حقوق بشری که رای صادره را فاقد وجاهت قانونی دانسته اند و اندک شناخت ما از ایشان با آرزوی آزادی هر چه سریعتر این دوستان خواهان نقض حکم صادره و بررسی مجدد پرونده ایشان در دادگاه صالحه و بصورت علنی و با حضور هیئت منصفه ای صالح و عادل میباشیم که بی شک دقت و حساسیت دستگاه قضاء ضامن سلامت و حراست از جامعه و سیانت اخلاق و عدالت خواهد بود.
احسان منصوری
مجید توکلی
احمد قصابان
زندان اوین – ۲۸/۱۲/۸۶