من درد مشترکم مرا فریاد کن
من آموختن را برای اندیشیدن می ستایم و آموزگاری را ارج مینهم که رسالت آموزش را نه صرفاً در مشغولیت به آن که شغل معلمی را برای ترسیم و ستایش دنیایی عادلانه تر و آزادتر بخواهد .
از تو مینویسم که هر وقت درباره تو نوشتیم ، به خود آمدیم که تفاوت از کجا تا به کجاست ، و باران اشک بارها نوشتارمان را بی سرانجام گذاشت ، فرزاد عزیز ما را بیاموز که چگونه درباره ات بنویسیم .
فرزاد کمانگر ابر انسانی است یکسر تعهد و مقاومت و پایداری در مبارزه . باید بود و دید و شناخت تا کلمات را باور کرد . او به واقع حامل درد و رنجی است که با خود تاریخی دارد . تاریخی از مبارزه ملتی که سالها مقاومت را به رغم تمام هزینه هایش به جان و دل خریده اند .
کمانگر آموزگاریست که پلی ساخته میان آموزه هایش در دورافتاده ترین مدارس روستاهای کردستان با عالم واقع سیاست ورزی و آزاداندیشی و تحول خواهی .
فرزاد نه یک شخص بلکه نماد یک اندیشه است . اندیشه ای که حس زیستن و ماندن را با خود دارد . تفکری است که به قصد آموختن الفبای آزادگی و آزاداندیشی ، کمانگرها را در دامان خود پرورانده است . جرم فرزاد نیز جز آزادیخواهی و حق طلبی نیست که اینگونه بغض های بدخواهانش فوران نموده و همچنان چشم خود را بر حل اصولی مسئله بسته و در اقدامی سیاسی و غیرحقوقی او را محکوم به مرگ نموده اند .
حال که مجالی برای قدردانی از زحمات این عزیز مهیا نگشته و شاید در ذهن ، او را آنچان که شایسته ستودن است ستوده ایم ، به عنوان شاگردانی که روزی دست نوازش معلمی چون او ، ما را بر آن داشت تا چشم بر ظلم و جور نبندیم و بیاندیشیم و عمل کنیم ، بر خود لازم دانستیم که یکدل و همراه با سایر آزادیخواهان و آزاداندیشان ، متفکران ، معلمان ، استادان ، دانشجویان و بخصوص معلمان عزیز کامیاران اعتراض شدید خود را نسبت به ادامه بازداشت فرزاد کمانگر و حکم ناجوانمردانه صادر شده اعلام نموده و خواستار آزادی هر چه سریعتر این معلم آزاده باشیم .
آخرین برگ سفرنامه باران
این است : که زمین چرکین است.
دانشجویان و زندانیان سیاسی اندرزگاههای ۷ و ۸ زندان اوین
۱- احمد قصابان
۲- ابوالفضل جهاندار (پویا)
۳- هدایت غزالی
۴- صباح نصری
۵- عباس خرسندی
۶- حمیدرضا محمدی(ماهان)
۷- احسان منصوری
۸- مجید توکلی