مشکلات معلمان برای پیشبرد کمپین اعتراض به حکم اعدام برای فرزاد کمانگر

اعضای کانون صنفی معلمان تهران در حمایت از فرزاد کمانگر، همکارشان در کامیاران، که فعالیتهای حقوق بشری نیز داشته است، و هم اکنون خطر اعدام تهدیدش می‌کند، کمپینی را برپا کرده‌اند. اما پیشبرد این کمپین برای آنان دشوار است. فشار و کمبود امکانات ارتباطی راه پیشبرد کمپین را می‌بندد. در این زمینه مصاحبه‌ای با رسول بوداغی، سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران:
دویچه‌وله: آقای بوداغی، کانون صنفی معلمان مدتی‌است که کمپینی را در حمایت از آقای فرزاد کمانگر به راه انداخته است. آخرین اقدامات این کمپین چه بوده است؟
رسول بوداغی: آقای کمانگر معلمی است که در کردستان مشغول به خدمت بوده است. حالا طبق پرونده‌ای که آقای خلیل بهرامیان، که وکیل‌شان هستند ملاحظه کردند، می‌گویند که هیچ سندی دال بر اتهاماتی که به ایشان بسته شده است وجود ندارد، یعنی همه‌ی این اتهامات بدون مدرک است. الان هجده‌­ نوزده ماه است در زندان است، تا یک مدتی در خود سنندج زندان بوده، یک مدتی در زندانهای کرمانشاه بوده و یک مدتی در بند ۲۰۹ اوین بوده و الان هم که در زندان رجایی شهر است.
همه‌ی تلاش ما این است که بتوانیم این حکم را لغو بکنیم. طبق گفته‌ی آقای بهرامیان ایشان هیچ خطایی انجام نداده است. یعنی عین گفته‌ی آقای بهرامیان عرض کردم و من خدمت‌تان می‌خوانم. می‌گویند که “هیچ گناهی یا هیچ خطایی از موکل من دال بر اقدام علیه امنیت ملی و چیزی که موید این اتهام باشد، در پرونده‌اش وجود ندارد.” یعنی در واقع بدون مدرک است، بدون مستندات است. دادگاه فقط به گفته‌های نیروهای امنیتی اکتفا کرده است. معلم‌های کشور هم می‌خواهند که این حکم واقعا لغو بشود، چون این حکم را به حق نمی‌دانند. یعنی قانونی نمی‌دانند. می‌خواهند این را لغوش کنند. ما بیانیه‌هایی صادر کردیم، گفت‌وگوهایی با آقای بهرامیان داشتیم و تلاش‌‌هایی کردیم که یک بیانیه‌ی سراسری به وسیله‌ی کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور به حمایت از ایشان صادر بشود. حالا ببینیم تا چه حد به این کار موفق بشویم. با همکاران سراسر کشور رایزنی‌هایی کرده‌ایم. از شهرهای مختلف گفتند که حمایت می‌کنند برای لغو این حکم. الان هم ایشان در بند ۵ زندان رجایی شهر در شرایط خیلی سختی نگهداری می‌شوند. با توجه به تماسی که خود آقای خلیل بهرامیان با ایشان داشته می‌گوید، در جایی که بیماری مسری «HIV» آنجا شیوع پیدا کرده است. آقای بهرامیان نگران مبتلا شدن آقای کمانگر به بیماری ایدز است.
دویچه‌وله: همانطور که اشاره کردید، چند سازمان معلمان در ایران وجود دارد. پس شما ازشان خواسته‌اید که همکاری کنند در این کمپین و اینطور که شما می‌گویید جوابشان مثبت بوده، یعنی پای اطلاعیه‌ی شما را امضا کرده‌اند؟
رسول بوداغی: این منوط است به این که ما دورهم جمع بشویم و راجع به این موضوع بحث و گفت‌وگو کنیم. یعنی مستنداتی که به ما داده شده دال بر بیگناهی آقای فرزاد کمانگر را، ما باید به این کانونها ارائه بدهیم، آنها را متقاعد کنیم و بگوییم که ایشان واقعا بیگناه است، بعد منجر به صدور بیانیه‌ی‌فراخوانی بشود. در سراسر کشور، ۴۰ تشکل موجود است. اگر اجازه بدهند که ما دورهم جمع بشویم، بعدش می‌توانیم این بیانیه را صادر کنیم. حالا خود کانون صنفی معلمان تهران یک بیانیه‌ای را صادر کرده و خواهان لغو این حکم شده‌اند. اما برای این که بتوانیم دیگر کانونها را متقاعد کنیم، باید دورهم جمع بشویم و در اینباره بحث و گفت‌وگو کنیم.
دویچه‌وله: آیا شما از امکانهای مدرن جمع‌شدن استفاده نمی‌کنید، مثلا پالتاک؟
رسول بوداغی: ببینید، معلم‌ها بسیار محروم‌تر هستند از این که شما می‌فرمایید. معلم‌های ایران حتی از داشتن کامپیوتر هم محروم هستند. یعنی نمی‌توانند، قدرت خرید کامپیوتر را هم ندارند. معلم‌هایی که به روز نباشند، معلم‌هایی که کامل نباشند، نمی‌توانند دانش‌آموز را به کمال برسانند. ما حرفمان این است که باید معلم‌ها از لحاظ معیشتی تامین بشوند. زندگی‌شان بالای خط فقر باشد و این را دولتمردان ما نمی‌پذیرند و کمک‌هایی که از طرف سازمانهای بین‌المللی برای به روز کردن دانش معلمان هم شده، اینها به ما تحویل ندادند. یعنی ما را در محرومیت کامل قرار داده‌اند. بزرگترین مشکلات این است که درمحرومیت هستیم و به علوم روز مجهز نیستیم. معلم ده سال پیش، بیست سال پیش یک سمتی را گرفته است، الان هم به هیچ چیز دسترسی ندارد.
دویچه‌وله: چرا بیش از همه کانون صنفی معلمان است که از آقای فرزاد کمانگر الان دارد فعالانه حمایت می‌کند؟ سازمانهای معلمان دیگر کجا هستند؟
رسول بوداغی: خب سازمانهای معلمان کم هستند. ما در شهرستانها فقط همین کانونهای صنفی معلمان را داریم. حالا بعضی‌هایش به نام انجمن صنفی معلمان است، بعضی‌هایش هم به نام کانون صنفی فرهنگیان است. اما ما یک شورای هماهنگی سراسری کشور داریم که از چهل‌تشکل تشکیل شده است، از چهل NGO تشکیل شده که اینها هر شش‌ماه یکبار باید کنارهم جمع بشوند که منجر به صدور بیانیه و بررسی اوضاع و تحلیل مشترک معلمان می‌شود، که اینها اجازه نمی‌دهند که ما دورهم جمع بشویم آنجوری که می‌خواهیم.
دویچه‌وله: آخر بجز کانون صنفی معلمان یک سازمان…
رسول بوداغی: سازمان معلمان ایران هستند، اما اینها فعالیت‌شان سیاسی است. یعنی آن مجوزشان مجوز سیاسی است. اینها هنوز هیچ بیانیه‌ای صادر نکرده‌اند، این سازمان معلمان. باید با خودشان در این باره صحبت کنید. من نمی‌توانم از طرف آنها پاسخی بدهم.
دویچه‌وله: بله، متوجه‌ام. آقای بوداغی بازتاب این موضوع و حرکت شما در رسانه‌ها به چه صورت بوده در خود ایران؟
رسول بوداغی: در ایران یک وضعیت بسیار سختی هست. یعنی ما از تلویزیون که نمی‌توانیم چیزی بگوییم. در رادیوها هم همچنین. در روزنامه‌ها را هم به روی‌مان بسته‌اند، اجازه نمی‌دهند ما در روزنامه‌ها هیچ بیانیه‌ای یا هیچ صحبتی راجع به این مسایل داشته باشیم. فقط می‌ماند وبلاگ و سایت. ببینید مشکلات معلمان بیش از اینهاست و با یک مصاحبه دو مصاحبه نمی‌شود پی برد و برای شنونده روشن کرد. ما حتا پول دادیم از جیب خود معلم‌ها سایت اجاره کردیم. گفتیم که با پسوند «دات. آی. آر» داخل ایران باشد که اینها با فشاری که به این دی نت وارد می‌کنند (به بنگاهی که به ما خدمات داده است دی نت می‌گویند) پانل ما را بسته‌اند، یعنی پول دیگر در واقع ما رفته است. یعنی وقتی که پانل ما را بستند، فقط تنها رسانه‌ی ما این وبلاگهاست و ایمیل است، که وبلاگهای ما را هم فیلتر می‌کنند. خب دیگر شما حسابش را بکنید که ما چه جوری دورهم جمع بشویم، چه جوری بیانیه صادر کنیم؟ چهل‌تا تشکل از چهل‌تا شهر ایران می‌آید، باید دو سه روز بنشینند و این موضوع را تجزیه تحلیل کنند. خوابگاه می‌خواهند، غذا می‌خواهند، پوشاک می‌خواهند و اجازه نمی‌دهند که… ببینید مشکلات ما زیاد است. حتا عده‌ای از معلم‌ها رفته بودند تفریح تو یک پارک که چیتگر تهران است. اینها آنجا نشسته بودند دورهم، ریخته بودند سرشان گفته بودند شما یکساعت دیگر بیشتر نباید اینجا… معلم اینجا نباید جمع بشود، نباید برود. همان مدرسه‌ای که خود بنده آنجا تدریس می‌کردم. همکارهای من رفته بودند تفریح، اجازه نداده بودند ده نفرشان آنجا جمع بشوند. گفته بودند الان شما یک تجمع راه می‌اندازید. به این شکل است وضعیت ما، تا برسد به این که در روزنامه‌ها چیزی بخواهیم بنویسیم.
دویچه‌وله: چندی پیش خبری منتشر شده بود که گروهی از معلمان که در اطلاعیه‌ای از آقای فرزاد کمانگر حمایت کرده بودند هم مورد تهدید قرار گرفتند. شما هم این را مشاهده کردید؟
رسول بوداغی: فعلا که یکی از آن صادرکنندگان آن بیانیه، یکی از اعضای کانون صنفی معلمان ایران خود من بودم که در نوشتن و در پیشنهاد تهیه‌ی آن دست داشتم. نه، فعلا کسی ما را تهدید نکرده است. هیچ خبری به ما داده نشده. نه، این را من به نوبه‌ی خودم تکذیب می‌کنم. نه.
دویچه‌وله: مشاهداتتان چه می‌گوید؟ آیا این اقدام دولت تاثیری از درون بر حرکات اعتراضی معلمان بخاطر وضعیت حقوقی‌شان داشته است؟
رسول بوداغی: من فکر می‌کنم، مسئولین ما، در بین معلم‌ها و در بین مردم نیستند. یعنی آنها برج عاج‌نشین هستند، ما کوخ‌نشین هستیم. هرچه هم صدا می‌زنیم، این آقایان نمی‌شنوند. یعنی ما چندسال پیش خواهان برکناری آقایی که وزیر بود شدیم. خواهان برکناری آقای فرشیدی شدیم. فریاد هم زدیم که ایشان لیاقت وزارت را ندارد. ما را گرفتند دستگیر کردند، گفتند چرا شما گفتید که فرشیدی… شش ماه گذشت، خودشان هم به این حرف رسیدند که ایشان لیاقت این پست را ندارد. این آقایان انگار اصلا صدای ما را نمی‌شنوند. گوششان به حرف ما، به فریاد ما، به خواسته‌ی ما بدهکار نیست. معلمی آن قرب و حرمت و عزت معلم را ندارد. بعنوان یک عمله‌ای که می‌رود فقط سر کلاس دانش‌آموز را ساکت می‌کند، با این نگاه ما را می‌بینند. نه بعنوان یک معلمی که فردای جامعه، خوشبختی و بدبختی جامعه به دست معلم است. با این دید به ما نگاه نمی‌کنند، بعنوان مبصر کلاس به ما نگاه می‌کنند. همین. می‌خواهند دانش‌آموز را ساکت کنیم. حالا درس بخواند یا نخواند، می‌گویند به شما ربطی ندارد.
دویچه‌وله: این دستگیری و حکمی که برای آقای فرزاد کمانگر صادر شده، چه احساسی را در بین معلم‌ها به وجود آورده، تاثیری گذاشته است؟
رسول بوداغی: در میان معلم‌ها بسیار مشکل است نظرسنجی کنید. آن امکانی که ما بدانیم اکثریت آن جامعه‌ی فرهنگی نظرشان چه هست، این امکان برای ما خیلی کم است. اما تا می‌گویی و به یک معلم برخورد می‌کنی و می‌گویی که این مسئله پیش آمده، بلافاصله این ذهنیت برایشان پیش می‌آید که این صددرصد سیاسی است. یعنی این آقا هیچ جرمی را انجام نداده است. معلم‌ها باید بیشتر روشن بشوند. یعنی در این خصوص، درباره‌ی همین مسئله‌ی فرزاد کمانگر الان خود من هم خبر نداشتم. ده تا اتهام به ایشان زدند و ما هم نمی‌دانستیم واقعا درست می‌گویند یا نمی‌گویند. پس از آن که با آقای بهرامیان وکیلشان صحبت کردیم، روشن شده که هیچ گناهی را ایشان انجام ندادند و هیچ مستندی نیست. خب بالاخره این که گفته‌ی آقای خلیل بهرامیان را که همه به او اعتماد دارند بعنوان یک وکیل باید گسترش بدهیم در بین معلم‌ها. یعنی بگوییم که ایشان وکیلش بوده، نظرش این است و پرونده را دیده است. همه‌ی معلم‌ها که به پرونده آقای کمانگر دسترسی ندارند، از آقای خلیل بهرامیان که وکیل‌شان هست می‌شنوند. خب این را ما باید الان گسترش بدهیم به همه. این امکان را به ما نمی‌دهند که بیانیه را توزیع کنیم. بلافاصله دستگیر می‌کنند یا سایت ما را فیلتر می‌کنند. نمی‌گذارند معلم‌ها این خبر را از زبان آقای بهرامیان بشنوند. این مهم است.
مشکل ما این خبررسانی است. مشکل ما این خبررسانی است که اجازه نمی‌دهند معلم‌ها را درباره‌ی مسئله‌ی خاصی آگاه کنیم. اگر آگاه بشوند درباره‌ی این، حرف آقای بهرامیان را به اینها بگوییم به عنوان یک انسان منصف که وکیل است، همه‌ی معلم‌ها بدون شک می‌پذیرند که ایشان گناهی ندارد. اما آنهایی که در جریان این خبر هستند، بله! معلم‌های کردستان بدون شک می‌دانند که ایشان هیچ گناه دیگری انجام نداده است.
کیواندخت قهاری
رادیو دویچه وله