وصیت فرزاد و یارانش، پرهیز از خشونت واستمرار مبارزه مدنی تا طلوع خورشید آزادی/ طاهره خرمی

از غروب ستارگان مبشر صلح، آزادی، از پرواز و کوچ پنج کبوتر آزادی از اعدام نماد مقاومت ملت کرد چند شب تار و تیره می گذرد. از هجرت کبوتران عاشق، پرستوهای مهاجر که با کوچ ابدی خویش و با غروب خویش ، خورشید را به بیدار شدن و دمیدن فرا خواندن  چند صباحی می گذرد.

آنگاه که فرزاد و یارانش در آن سحرگاه تلخ و غمگین به صلابه کشانده شدند و حلاج وار بر سردار نماز عشق خواندن با غروبشان سرنوشت تازه ای را برای ملت خویش رقم زدند. فرزاد عاشق نقش ماهی سیاه کوچولو بود، رهرو صمد، خانعلی و عزتی بود. فرزاد خودش یک ملت بود، فرزاد صمد شد، خانعلی و عزتی شد. فرزاد و یارانش جاودانه شدند.

در سوگ فرزاد و یارانش بسیار نوشتند و خواهند نوشت. هر کسی جویای مرحمی بر زخمهای عمیقی است که درسحرگاه ۱۹ اردیبهشت بر پیکر ملت زخمی و درد کشیده و صبور کرد فرود آمد. ملتی غریب و مظلوم با فرشتگان و رسولانی که مظلومانه به صلیب کشیده شدند..

رژیم ولایت فقیه در صبحدم ۱۹ اردیبهشت با حرکتی حساب شده قلب ملت کرد و شریانها و سرخرگهای اصلی پیکر ملت کرد را نشانه رفت. فرزاد و یارانش آگاهانه به دار کشیده شدند تا قلب تپنده کردستان را از کار بیندازند و تا خشونت بیافرینند.

اما هیهات، هیهات، در آن صبحدم خونین که صدای پا و درد در هم پیچید و رفیقان ما بر سر داربر شحنه های پیر و فرتوت ولات فقیه ضد اسلامی خنده زدند. قلب ملت کرد تپنده تر شد، آگاهانه تر و پر شورتربه تپش در امد. فرزاد و یارانش جاوادنه شدند. با غروب شمع وجود فرزاد، فرهاد، علی، مهدی و شیرین در ایران فرزادها، فرهادها، مهدی ها، علی ها و شیرنهای بیشماری متولد شدند. غروب این ستارها مبشر تولد کودک اتحاد ملت کرد که بیش از ۳۱ سال است در جستجوی آن هستند، شد.

روز پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت ملت فهیم کرد، رشد فرهنگی بالا و بلوغ سیاسی خویش را به نمایش گذاشت. با سینه ای پر از خشم و درد، با چشمانی اشکبار و با مغرهای سرد و دندانهای بهم فشرده به ندای فرزاد و یارانش لبیک گفتند. پاسخ فرزاد و یارانش بعد از سالها تحمل شکنجه، سنگدلی، بیرحمی، شقاوت، نامردی، حیوانیت و رذالت،  حکومت اعدام اسلامی نه بود. نه به سیاست های غلط جمهوری اعدام اسلامی، نه به خشونت، نه به زبان آتش و گلوله، شکنجه و شلاق،  نه به دروغگویی، ریا، تزویر و قساوت.

بقول یکی از هم بندان بندی بند اوین، رفیق اعدامیان، فرزاد خودش یک ملت بود. مگر می شود یک ملت را کشت و یا نابود کرد.

خیر ملت کرد زنده است و صدای ای “رقیب ” ملت کرد بر سر هر کوی و برزن رسا تر شده است و دیگر این ملت بیمه شده است.

اینک شحنه های پیر ولایت فقیه اعدام از دادن پیکر کبوتران آزادی و مبشران صلح به خانواده هایشان خودداری می ورزد. این عقب افتادگان تاریخ غافل از آن هستند که اینک فرزاد، شیرین ، علی، مهدی و فرهاد تنها در زادگاهشان نام و نشان ندارند. آنها متعلق به ملت های بزرگ ایران و متعلق به سرزمین پهناور ایران عزیز هستند.

پرستوهای عاشق ما به تمام نقاط ایران سفر خواهند کرد و در هر گوشه ایران در هر روستاها و شهرآرامگاهی خواهند داشت.

بگذار شحنه های پیر، پیکرهایشان را تحویل ندهند. آنان با مهر،عشق و اثری که این شهیدان بر دل هر ایرانی بجا نهاده اند چه می کنند.

دیروز که برنامه رادیو کردانه از تلویزیون روژهلات پخش می شد عزیزانی زیادی از ایران زنگ زدند و می گفتند فرزاد متعلق به کردستان نیست فرزاد و یارانش متعلق به لرستان و لکسان و متعلق به تمامی مردم ایران زمین هستند. دیگری می گفت شهیدان ما نمرده اند آنان در کالبد کودکان امروز و فردای ما، در ضمیر، باور و درک و فهم همه ایرانیان متولد شده اند. آری بگذار رژیم ولایت فقیه اعدام و در راس ان خامنه ای فرمان مرگ و اعدام صادر کنند و از تحویل پیکر های سرد فرزاد و یارانش خودداری کند. آنان بدانندکه از سحرگاه یکشنبه ۱۹ اردیبهشت پیکر این عزیزان در قلب تک تک انسانهای با وجدان و آگاه این سرزمین و جهانیان جائی بلند بالا به خود اختصاص داده اند. پیکر این عزیزان در قلب، روح و ضمیر جهانیان آرامگاه ابدی یافته اند. گیرم، پیکرشان را تحویل ندهند. گیرم به عذاب خانواده یشان ادامه بدهند. اما با قلب ملت ایران با قلب جهانیان چه می کنند. پیکر این عزیزان جایگاه اصلی خویش را پیدا کرده اند. من به عنوان یک هموطن به خانواده این عزیزان پیشنهاد می کنم بنا بر وصیت این عزیران در هر کجا که خودشان خواسته اند برایشان آرامگاه و زیارتگاهی بسازند بدون پیکر فیزیکی. در هر مکان درختی بنام این عزیزان بکارند. یک آرامگاه معنوی و منتظر رژیم ولایت فقیه هم نمانند تا آنان را در گوشه ای بدون نام و نشان بخاک بسپارند. عزیزان ما در همانجائی آرامگاه خواهند داشت که خودشان خواستند نه انجائی که رژیم ولایت فقیه می خواهد. پیکر این عزیزان بگذار همچنان در گرو شحنه های پیر بماند تا روزی که خورشید تماما بر این سرزمین سرد و تاریک تابیدن بگیرد . نام و رسم فرزاد و یارانش دیگر نام ناآشنائی نیست. همه دنیا می دانند که فرزاد، شیرین، فرهاد،علی و مهدی چه کسانی بودند. آنان مبشران آزادی بودند که مظلومانه و غریبانه بدار کشیده شدند و پیکرشان را نیز به گروگان گرفته اند.

بگذار این شحنه های پیر و فرتوت چند صباح دیگری بر عمر ننگین خویش بیافزایند اما انان قادر نخواهند بود از تولد خورشیدی که از پس غروب پنج کبوتر بال شکسته آزادی دمیدن گرفته جلوگیری کنند.

فرزاد و یارانش غریبانه غروب کردند تا طلوع خورشید را به ارمغان بیاورند. جا دارد که همه ما با سینه هائی مالامال از درد، اندوه و غم هدف و آرمان اصلی فرزاد و یارانش را از یاد نبریم. با حفظ آرامش و مبارزه مستمر مدنی توام با عدم خشونت با منطق و دیالوگ با عشق و محبت با کلمات فرزاد، فرهاد،شیرین، علی و مهدی استبداد مذهبی را از پا در آوریم.

توطئه رژیِم ولایت فقیه اعدام را خنثی کنیم و با بلوغ و فهم سیاسیمان نشان دهیم که از خشونت و اعدام از قفس ، قفل و زنجیر، شکنجه و دروغ و ریا بیزاریم . نگذاریم برایمان تعیین تکلیف کنند. خودمان انتخاب کنیم. همانطور که فرزاد و یارانش در چنگال دیو استبداد و در محاصره گرگهای دندان هار انتخاب خویش را کردند و در زیر بدترین و قرون وسطائی ترین شکنجه ها نیز مصم سر حرف خویش ایستادند و به رژیم ولایت فقیه نه گفتند.
پرستوهای مهاجر ۱۹ اردیبهشت ، کبوتران مبشر صلح، آزادی و دوستی در تاریخ جهان جاودانه شدند. شمع هائی جاودانه شدند که هر روزبا تابش خویش روسیاهی و نفرت و انزجار عمومی را بر علیه سیستم ولایت فقیه و در راس ان خامنه ای بیشتر و بیشتر می کنند.
یاران فراموش نکنیم که ما در پی آوردن خورشید ، آزادی، مهر و عدالت و نان راهی بسیار طولانی پیمو ده ایم. در این راهها شهیدان بی شماری نثار درخت آزادی میهن نمو ده ایم. اینک در استانه تحولات بزرگی هستیم. گرگهای دندان هار ولایت فقیه که در پرتگاه مرگ و تباهی قرار گرفته اند می خواهند با جریحه دار کردن احساسات پاک ملت کرد ملتی که طی سی سال گذشته بیشترین دردها و رنجها را متحمل شده و در روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت با اعدام دلاورانش بار دیگر قلبش را نشانه رفته اند چرخه تحولات را به نفع خود بگردانند و به خشونت طلبی دامن بزنند. رژیمی که زاده خشونت و مبلغ خشونت و مجری خشونت در جامعه است تنها با ایجاد خشونت قادر به ادامه حیات خویش است.

فراموش نکنیم. معلم بزرگوارمان فرزاد نیز بار ها و بار ها گفت و سر حرفش ایستاد. ما خشونت طلب نیستیم و خشونت هم بکار نمی بریم. ما شاگردان فرزاد کمانگر هستیم.آموزگار ما خواهان اتحاد مردم ایران بود.

معلم ما و یارانش در صبحدم ۱۹ اردیبهشت مظلومانه به پای دار رفتند بر طناب دار بوسه زدند. آنان به دریا پیوستند.اما مرغ ماهیخوار، کوسه ماهی ها و اره ماهیها بجان فرزاد و یارانش افتادند و آنها را بلعیدند.

اما با بلعیدن ماهی سیاه کوچولو و یارانش از صبح یکشنبه هزاران هزاران ماهی سیاه کوچولو دیگر متولد شدند. اینک هزاران ماهی های سیاه کوچولو مصممند تا راه معلم خویش را ادامه دهند.

بنا بر وصیت فرزاد ما از برکه ها، جوبیارها، دره ها و رودهها می گذریم، آرام، شفاف و زلال با دستانی پر از مهر و عشق، و گل و لاله به استقبال خورشید می رویم و با متانت و آرامی بدون خشونت کفتار های پیر و فرتوت را به قعر تاریخ و مردابهای تاریخ می افکنیم.

یادتان نرود غروب ستاره ها، نوید بخش طلوع خورشید است. خفاشان شب از تابش خورشید در هراسند و خورشید با غروب پنج ستاره مبشر آزادی و صلح دمیدن گرفته است. همدیگر را به حفظ ارامش و رعایت عدم خشونت دعوت کنیم. رژیم ولایت فقیه اعدام، محکوم به زوال و نیستی است. این جبر تاریخ است و آنان را از این جبر گریزی نیست.

۲۵ اردی بهشت ۸۹/ طاهره خرمی

منبع: کردانه

۱۱ thoughts on “وصیت فرزاد و یارانش، پرهیز از خشونت واستمرار مبارزه مدنی تا طلوع خورشید آزادی/ طاهره خرمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *