زانیار و لقمان مرادی دو زندانی کرد کە در پی اعترافات اجباری محکوم بە اعدام شدەاند طی نامەی از داخل زندان بمناسبت دومین سالگرد اعدام فرزاد کمانگر و اعدام شدگان در ١٩ اردیبهشت ١٣٨٩ یاد و خاطرە آنها را گرامی داشتە و پایان اعدام را در ایران آرزو کردەاند. این دو زندانی سیاسی در متنی کە بدست سازمان حقوق بشر ایران رسیدە است با زیر سوال بردن اعدام و ترور و خشونت، نوشتەاند: “خشونت خشونت می آورد و خون، خون. تاکی صدای گلوله ها و سوگ برجنازه ها صدای هلهلە و شادی را خفه کند؟” زانیار و لقمان همچون فرزاد کمانگر بارها شکنجە شدە و تهدید بە تجاوز شدەاند.
دوسال گذشت از اتفاقی که هیچ یک دوست نداشتیم خبرش را بشنویم. روزی که مردمان ایران کمتر از کرد و کردستان نارحت نشدند تا برگی از تاریخ تلخ سرزمین ایران در دیار مردمان کرد رقم بخورد. تاریخ کرد چه روزهای تلخ که در این سالها نگذرانیدە. وقتی پای سخن بزرگانمان می نشینیم سخت می توان از انبوه اتفاقات و رنجها و دردهای عجین شده با این سالها را پشت سرگذاشت و به روزهای آرام و شاد رسید. لشکرکشی در پی لشکرکشی و دعواهای ایدئولوژیکِ خواست حاکمان، یورش به آن شهر و قتل عام در این شهر. گلوله ای که گاه برای ترور شلیک شده و گاه برای سرکوب. بمباران و موشکهای جنگِ زیادخواهانه و لجبازانه ی این و آن و تراژدیهای کشتارهای جمعی، شیمیایی و انتقام، یکی پس از دیگری نگذاشت تا روح سرزندە سرزمین کرد، داغدار لحظه لحظه ها نباشد و چه توطئه ها و چه تلخی ها که می خواست دوستی ها و باهم بودنمان در ایران را برباید. بازداشت ها و پاسخها و کشتارها و نفرتها، اعدامهای بی پایان و سرانجام گمشده های عزیزمان، دوستی و آرامش و آن راهها و آن نواهای شیرین و آن همه زیباییهای سرزمینمان غریبتر و دست نیافتنی تر شدند.
و چه افسوس و چه بزرگان دل خستە و دل شکستەای. وقتی در سرزمینی زندگی می کنی نمی توانی با قصه های گذشتە و اتفاقات و ماجراهایش همراه نباشی. نمی توان از اردیبهشت گذشت و یاد فرزاد و فرهاد و علی و شیرین نبود. آن روزها که هنوز طعم تلخ زندان را نچشیده بودیم و سایه ی سنگین اعدام و روزهای سخت شکنجه را تجربه نکرده بودیم این نامها برایمان داستانی غریب و پردرد را حکایت می کرد. آن زمان اخبار دوستانمان را پیگیری می کردیم و در ذهنمان همراه همه ی تجربه ها و اتفاقات آن روزهای شان می شدیم. کمی از حال و هوای روزهای زندان و بازداشت از این و آن دوست شنیده بودیم و اخبار مختلف نیز با همه ی تازگی، تکراری سالهای سال بود.
لحظه ای از شدت یافتن نگرانی و لحظه ای از امید که روئیده بود و از ریشە دوانیدن آن امید که هیچ گاه در آن همه بدبینی و اتفاقات ناگوار ریشه نمی گرفت. آن روزها با اشکها و لبخندهای آنها و خانوادەهایشان همراە بودیم و خودمان را جای آنها می گذاشتیم تا بتوانیم با آرزوها و خواسته هایشان همراهی کنیم و جملاتشان را بفهمیم و درد و رنج آنها را در ورای شکیبائی و امیدواری بی پایانشان به فراموشی بسپاریم. ولی هرگز فکر نمی کردیم در این شرایط قراربگیریم. این روزها بارها آن خاطرات را مرور می کنیم. روزیکه مادرم از شنیدن صدای مادر فرزاد و در اندوه دختر و پسران فرهاد می گریست هرگز نمی دانستیم چشم انتظاری مادر و درد جانکاه یافتن فرزند در رنج و عذاب زندان چه معنا دارد. نمی دانستیم که اشکهای پاک مادر راهی به تاریکیهای زندان می یابد و نوری برای امید فرزندان می شود. از شکستن و خمیدگی پدران برای استواری و قد برافراشتن پسران شنیده بودیم. ولی هرگز فکر نمی کردیم که اسارت فرزند در یک سال، اندوە و پیری سالهای سال را بە پدران تحمیل کند. یک معلم جوان در روستاهای محروم همه ی امیدش تربیت نسلی بود که گام در راهی بگذارد که محرومیتهای کردستان را برطرف سازد و حقوق از دست رفته ی سرزمین کرد را باز ستاند و برای آبادانی و سربلندی کرد و کردستان از بسیاری چیزها بگذرد. تا به آنچه بزرگانمان از ما می خواستند برسد. معلمی که انسانها را به خاطر انسان بودنشان دوست می داشت. و برای کرد و ایرانی و برای انسان و انسانیت می کوشید. اما افسوس که آن معلم قرار بود اعدام شود. در این حال و هوا بود که بازداشت شدیم. وماەها سلولهای انفرادی و بازداشتگاههای امنیتی مانع شد تا خبری بشنویم. سرانجام پس از نه ماه از آن روز بد، آن خبر تلخ را شنیدیم تا شاید بهانه ای باشد برای گریستن. آن روز دیگر فقط تصوراتی از گفته های دیگران همراهمان نبود. تجربه ی سلول انفرادی و حکم اعدام و شکنجه های سیاه و دردناک و محرومیت از ارتباط با خانواده، و دادگاههای ناعادلانە و قصه های تلخ یک زندانی و همچنین روایتهای متعدد دوستانی که همراه با فرزاد و فرهاد و علی طی این سالها در زندان بودند. اکنون بهتر از دلتنگی ها و لحظات شیرین ملاقاتشان و عشقشان به کرد و کردستان و خاطرات از طبیعت و روزهای شاد آنها و قندیل و دیگر کوههای استوار و پایداری سرزمینشان و متانت و صبر و پایداری و تحمل شکنجه ها و خم به ابرو نیاوردن آنها و بیش از همە فرزاد که همیشه لبخند می زد و می خندید را می شنیدیم. از انتقالها و احضارشدن هایشان که هریک خبر از یک اتفاق و شاید هم آخرین و تلخ ترین اتفاق می داد و دلهره های همگان و استواری آنها و از روز آخر در کنار هم بودنشان و شب آخر نیز گفتنی هایی بود تا آنچه که ماتجربه نکرده ایم را هم بشنویم. نمی دانیم نزدیک به سه سال از دوران زندانمان چقدر شباهت به آن نزدیک بە چهارسال آنها داشت. او و یا دیگرانی که شاید با عصبانیت باید پرسید تا کی ادامه خواهد یافت؟!
کردستان کم از این تلخیها به خود ندیده است کە اقتدار حاکمانی بە اعدام فرزندان کرد اثبات گردد. تا کی این بکشد و آن بکشد؟! خون خون را نمی شوید و خشونت با خشونت آرام نمی شود. خشونت خشونت می آورد و خون، خون. تاکی صدای گلوله ها و سوگ برجنازه ها صدای هلهلە و شادی را خفه کند؟ تا به کی خشونت می خواهد جای آرامش و شادی را بگیرد؟ راستی آخرین خبر شوم اعدام را کدامین نسل خواهد شنید؟ و آیا میرسد روزی که دیگر قصه های تلخ خشونت و خشونت پروری را نشنویم. یادشان گرامی باد در همه ی روزها و لحظه ها به ویژه در سالگرد ۱۹ اردیبهشت که سرود خوان می رفتند تا یادمان باشد که برای زندگی و شادی باید گام برداشت حتی آنجا که تجربه های تلخ و مرگ حاکم است.
زانیار مرادی و لقمان مرادی زندان رجائی شهر – کرج
۹۹۴۲۶۹ ۹۲۶۹۳۸I surely enjoyed the method which you explore your experience and perception of the area of interest 234443
۹۲۴۹۰۳ ۹۵۱۵۴Ill do this if need to have to as much as I hope that is not too far off the track. 938325
۴۴۶۱۴۸ ۳۶۶۶۹۲Awesome post , Im going to spend a lot more time researching this subject 501283
۶۸۰۰۶۹ ۹۳۲۴Nicely picked details, many thanks to the author. Its incomprehensive in my experience at present, nonetheless in common, the convenience and importance is mind-boggling. Regards and all of the greatest .. 552809
۱۶۷۸۷۹ ۳۳۷۹۶۳Yay google is my world beater assisted me to uncover this fantastic website! . 146428
۱۷۸۲ ۳۲۴۵۵۱You ought to join in a contest for starters of the highest quality blogs online. I will recommend this page! 943785
۳۸۱۷۳۵ ۶۲۹۸۹۷Paper rolls really wonderful read you know alot about this topic i see! 230049
۲۰۵۹۸۲ ۱۰۲۶۱۶Very good post, thanks a great deal for sharing. Do you happen to have an RSS feed I can subscribe to? 830313
۵۷۸۳۸۵ ۷۵۰۰۳۱Thank you for sharing with us, I conceive this website genuinely stands out : D. 470464
۱۴۳۸۱۰ ۳۲۰۳۸I adore your wordpress theme, where did you get a hold of it from? 308115
۲۵۹۳۳ ۷۷۶۹۴An fascinating dialogue is value comment. I feel that its very best to write extra on this matter, it could not be a taboo topic nonetheless typically folks are not enough to speak on such topics. To the next. Cheers 41835
۶۳۳۳۷ ۷۹۱۱۷۲I enjoy your composing style, do carry on creating! I will probably be back! 108980
۲۹۲۲۰ ۲۶۴۳۵۸I adore foregathering helpful information , this post has got me even more info! . 193106
۶۵۲۰۸ ۶۷۰۵۱۳hello!,I really like your writing so much! 962733
۱۱۴۳۷ ۳۷۹۱۶۴Most heavy duty trailer hitches are designed employing cutting edge computer aided models and fatigue stress testing to ensure optimal strength. Share new discoveries together with your child and keep your child safe by purchasing the correct design for your lifestyle by following the Perfect Stroller Buyers Guideline. 57980
۹۸۴۵۷۸ ۵۶۱۷۴۵magnificent points altogether, you just received a emblem new reader. 773326
۳۱۳۰۶۷ ۲۶۶۳۹۹Oh my goodness! an amazing post dude. Thank you Even so My business is experiencing problem with ur rss . Dont know why Unable to subscribe to it. Can there be anyone obtaining identical rss dilemma? Anybody who knows kindly respond. Thnkx 392346