صدای تازیانه بر تن گلبرگ میآید
صدای گام های پر شتاب مرگ میآید
آنان که در طول قرون تازیانه بر گردههامان کوبیدند تا کمر بشکند و سر خم کنیم می دانند که همواره از آزمونهای تاریخی سربلند و پیروز بیرون آمدیم . ما را مغولان و تاتارهای خونریز آزمودند و شکست خورده رخت خود از دیارمان برچیدند که خاک ایران جای ناپاکان نیست .
از پی هر ضربتی که بر ریشه درختان تناور بستان ما میزنید هزاران تنِ بی باک از تبر، سر بر میآرند و صدای تازیانههاتان بر تن گلبرگها فریاد بلبلان عاشق را بر سرتان آوار میکند . از خوان خشم ما جز نگون بختی بهرهای ندارید که حق را دریوزه نمیکنیم و مادران و پدران همپای فرزندان خود چون کوه در برابرتان میایستند و هر مسلخی را که بر پا میکنید به گوری بدل میسازند برای اندیشه خامتان .
فریاد اعتراض ما را بشنوید : آزار بس است ، کشتار بس است .
این پیام ماست از سراسر جهان به دخمههای تاریک ذهن پلیدتان و میدانیم آنان که عاشقانه هر نسیم از گلزار وطن را به جان میخرند و به سوگ اسیران طوفان نشستهاند به ما میپیوندند .
معصومه تقی پور