فرزاد، پرومته یا مسافر آسمان/ حمید مهرآذر

ه چه می اندیشی ای سردار، برسردار؟ آن گاه که درآن سحرگاه شوم دژخیمان به سوی دار می بردندت به چه اندیشیدی ودرکدامین کشتزارها خرامیدی؟ آیا به چهره ی دژخیمان لبخند زدی ازانجام وظیفه ای  که خدایان شان برعهده شان نهاده بودند یا نه سخت وصعب همچون کوه، چشم درچشم سرنوشت حتی این خدایان حقیر […]

تو که افسانه ات، افتخار تاریخ است؛ نامه ای به فرزاد کمانگر/ پردیس درخشنده

ده سالم بود؛ هر بار که پدر شاهنامه خواند و رسید به مرگ سیاوش، آرزو کردم زنده بماند. هر بار که رستم خنجر کشید، آرزو کردم که سهراب را بشناسد… هربار که در باغ باز شد و اسب یوسف بی سوار آمد، آرزو کردم صدای یوسف کابوس نبودنش را به رویا تبدیل کند، نشد… سیاووش […]

وصیت فرزاد و یارانش، پرهیز از خشونت واستمرار مبارزه مدنی تا طلوع خورشید آزادی/ طاهره خرمی

از غروب ستارگان مبشر صلح، آزادی، از پرواز و کوچ پنج کبوتر آزادی از اعدام نماد مقاومت ملت کرد چند شب تار و تیره می گذرد. از هجرت کبوتران عاشق، پرستوهای مهاجر که با کوچ ابدی خویش و با غروب خویش ، خورشید را به بیدار شدن و دمیدن فرا خواندن  چند صباحی می گذرد. […]

این نوشته انتحار اندیشه است به حکم قلب، علیه سکوت عقل به حکم ستم/ عابد توانچه

همه چیز از اعدام فرزاد شروع شد. همه چیز دوباره از نو شروع شد. باز راه گلویم را چیزی گرفته است انگار که راه گلویم را گرفته اند. وقتی گلویم را می گیرند وحشی می شوم. وقتی گلویم را می گیرند برای نفس کشیدن باید فریاد بزنم. وقتی چیز ی راه گلویم را می گیرد […]

شعر سیمین بهبهانی در اعتراض به اعدام ۵ نفر در ایران

در پی انتشار خبر اعدام پنج زندانی ایرانی در زندان اوین، اعتراض هایی از سوی فعالان حقوق بشر، گروه های سیاسی و شهروندان ایرانی صورت گرفته است. دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالف دولت ایران، در واکنش هایی جداگانه، این اعدام ها را محکوم […]

برای او که یک ملت بود؛ یادنامه ای برای فرزاد و علی و فرهاد/ مجید توکلی

خبرگزاری هرانا – مجید توکلی، فعال دانشجویی دربند با نگاشتن نامه ای از زندان اوین، یاد و خاطره زندانیان عقیدتی اعدام شده، فرزاد کمانگر، علی حیدریان و فرهاد وکیلی را گرامی داشته است، متن  این نامه به نقل از خبرگزاری هرانا عیناْ در پی می آید اعلام کرده بودند که علی اعزام به ۲۰۹ است. […]

نامه ای به کاکه ی شهیدم فرزادکمانگر/ نامه ای ازکانی کرماشانی

فرزاد نمی خواهم برایت گریه کنم  می خواهم از دغدغه هایت بنویسم از آن چیزهایی که همیشه دوست داشتی ،از آنهایی که آزارت می داد ؛از مردم وبرای مردم از وطن وبرای وطن ، از برای آزادی وآزادی خواهی ،این بار فرزاد اجازه بده من تورا «کاکه ی شهیدان» بنامم. می دانستم که همیشه در […]

چرا اعدام؟! زهرا رهنورد

اعدامهای تحریک آمیز و خشونت بار این ایام توسط حاکمیت، بویژه اعدام پنج جوان که در روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت به بهانه حضور در گروهکها اعدام شده اند، سؤالهای متنوعی را به ذهن هر انسان آزاده و تحلیلگری متبادر می کند. مثلاً: – اصلاً چرا اعدام؟ چرا بدترین مجازات در حق انسانها و ملت اعمال […]

شرمنده ایم فرزاد، ما بی شرف ها شرمنده ایم/ بهرام اسماعیل‌بیگی

شرمنده ایم، شرمنده که ایستادیم و نظاره کردیم رفتنت را. دیدیم لنگیدنت را و دم نزدیم. نمی دانم اسیر لبخندهای مهربانت بودیم یا پای آمدنمان به تو نمی رسید. نمی دانم دست ما کوتاه بود یا تو خیلی بلند بودی. هرچه بود ایستادگی آموختیم و شرمندگی تجربه کردیم. هرچه بود دیدیم ایستاده‌ هم می توان […]

وصیت (٢)، شعری پیش‌کش فرزادهای کمانگر، ویدا فرهودی

بیا امشب، نگاهم کن فراز آسمان مادر که مهمانم و می مانم به بزم اختران، مادر مبادا اشک بگشایی که رَستم من ز تنهایی و با “سهراب” وُ با “اشکان”، شدم هم آشیان، مادر چرا ناخن کشی بر رو، کـــَنی در سوگ من گیسو به شادی هلهله سر کن، شـُدَستَم بی زمان، مادر ندایی در […]