ئاسو رونه ، نامه ای از فرزاد کمانگر

کوه با نخستین سنگ آغاز میشود، انسان با نخستین درد زندان رجایی شهر، بند ۵، مخابرات سالن ۱۴ کنار دیوار مخابرات ایستاده بودم، نگاهم به صورت کسانی که دور و برم نشسته بودند گره خورده بود، همه سیگار می‌کشند و چرت می‌زنند، خمودگی و خماری از سر و روی‌شان می‌بارید، گاه‌گاهی با هم فحش‌هایی رد […]

از تو نوشتن قدغن

از تو نوشتن قدغن آن زمان که برای اولین بار تو را به بهانه دختر بودن از حلقه بازیهای کودکانه امان جدا کردند هنوز به یاد دارم . تو با چشمانی گریان بازی را به اجبار ترک کردی و از آن روز من هنوز حسرت یک دل سیر نگاه کردن دوباره خانم معلم کلاس دو […]

آقا معلم، تقدیم به رفیق فرزاد کمانگر

آقا معلم دوباره دلم گرفته توی این کلاس خالی منو همکلاسیامو یه معلم خیالی واسه تنبیه وجریمه ات دل بچه ها چه تنگه نمیدونم توی زندون دنیای شما چه رنگه آق معلم درس مانیست بابا نون داد بابا آب داد درس ما یعنی شجاعت یعنی جنگیدن با بیداد آق معلم دیگه نیستی ولی اسمت توی […]

فرزاد ؛ فرزاد کمانگر از پس این دیوارهای بلند صدایم را بشنو

اینبار با طرح پرسشی از تو نوشته ام را آغاز می کنم …. می خواهم بدانم ….تو به من بگو که چه می شود یکی آن می شود که تو را در کوچه باغ هایی از سنگفرش عشق  دنبال می کند تا باتومی حواله ات کند و یکی آن می شود که خود را سنگفرش […]

نگرانی و بی‌خبری از وضعیت فرزاد کمانگر

این معلم زندانی محکوم به اعدام که با عدم موافقت آیت‌الله شاهرودی ، رییس قوه‌ی قضاییه با اعمال ماده‌ی ۱۸ در خصوص وی همچنان در زندان و زیر حکم اعدام به سر می‌برد ، روز سه‌شنبه بدون اطلاع قبلی به وی از زندان رجایی شهر کرج منتقل شده و در وضعیت نامشخصی به سر می‌برد. […]

اعتراض کن لوچ کارگردان سوسیالیست سرشناس بریتانیایى

رونوشت به: احمدى نژاد، خامنه اى، شاهرودى و سفیر دائمى جمهورى اسلامى در سازمان ملل ********************* من اطلاعات رسیده راجع به زندان افکندن فعالین کارگرى در کشور شما را مطالعه کرده ام. این پیام بیان کننده خشم مردم بسیارى نسبت به بى اعتنایى سنگدلانه حکومت شما نسبت به آزادیهاى مدنى میباشد. کن لوچ کارگردان سینما […]

برادر فرزاد کمانگر از وضعیت وی میگوید

برای شفاف سازی و اطلاع از آخرین وضعیت حقوقی و شرایط فرزاد کمانگر ، معلم محکوم به اعدام ، گفتگویی را با فرشاد کمانگر برادر ایشان داشتیم که شرح آن در پی می آید : آقای کمانگر، برخی شنیده ها حاکی از اعمال ماده ۱۸ (بازنگری) در مورد پرونده برادر شما می باشد ، آیا […]

ماهی کوچک غمگین برای فرزاد کمانگر / زری اصفهانی

راه دریا ها دوربود ماهی کوچک غمگین و تو عاشق موجهای سرگشته گشتی و سرخی مرجان های عمیق میخواستی مروارید های سبزرا به کودکان بی ستاره شب بخشی و چون فرشتگان باران سراسر شب آواز بخوانی بالای سر ساقه ای شکسته و نهالی مایوس تا سحرگاه ، جوانه هایش بیدارشوند میخواستی ماه را دنبال کنی […]

نامه ای از فرزاد کمانگر : من یک معلم می مانم و تو یک زندانبان

من یک معلم می مانم و تو یک زندانبان¹ زئوس ، خدای خدایان فرمان داد تا پرومته نافرمان را به بند کشند و اینگونه بود حکایت من و تو اینجا آغاز شد. تو میراث خوار زندانبانان زئوس گشتی تا هر روز نگهبان فرزندی از سلاله آفتاب و روشنی گردی و برای من و تو زندان […]

نامه ای از رسول بداقی عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران

شب تاریک وسنگستان ومومست قدح ازدست من افتاد ونشکست نگهدارنده اش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست دمی دراندوهگین ترن لحظات اندوهگین خود غرق بودم، گویا درخلا بالشکر اندرون خود جنگی پنهان داشتم ، همه چیزرا در یک زمان به تماشا نشسته بودم، نه مکعبی بودونه مربعی، نه دیواری و نه ستونی،همه چیز مانند […]