شعری از پویا عزیزی برای فرزاد کمانگر
به فرزاد کمانگر… آمدی حتا ماه هم با تو نبود و از زیر پیراهنت شب نامه ها را در آوردی آمدند تو را بردند حالا عکس ات را زیر پیراهنم از روزی به روزی دیگر قاچاق می کنم.
Archive pages
به فرزاد کمانگر… آمدی حتا ماه هم با تو نبود و از زیر پیراهنت شب نامه ها را در آوردی آمدند تو را بردند حالا عکس ات را زیر پیراهنم از روزی به روزی دیگر قاچاق می کنم.
در پی انتشار خبر اعدام پنج زندانی ایرانی در زندان اوین، اعتراض هایی از سوی فعالان حقوق بشر، گروه های سیاسی و شهروندان ایرانی صورت گرفته است. دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالف دولت ایران، در واکنش هایی جداگانه، این اعدام ها را محکوم […]
شکنجه بربریت و توحش است، شکنجه به سخره گرفتن همه قواعد و قوانین و عرف جهانی است، شکنجه پایمال کردن همه ارزشهای انسانی است، زمستان ۸۵ در انفرادی تنگ و تاریکی در کرمانشاه، بدون هیچ اتهامی، به مدت سه ماه حبس وحشتناکی را تحمل کردم، سه ماهی که بعد از سه سال، هنوز جسم و […]
به نام او ای خدایی که خداییت بجاست سالهاست “از ماست که بر ماست” حق انتخاب با ماست همواره پنداریم کین جهان کرده است راست گذر کند روز و هر روز با اندیشه ای خام…که “روز بعید” فرداست با دقت بنگر… اینجا “بعید” تا ابد پابرجاست و این ثمره ی ذهن بیمار یک حکومت دیکتاتور […]
راه دریا ها دوربود ماهی کوچک غمگین و تو عاشق موجهای سرگشته گشتی و سرخی مرجان های عمیق میخواستی مروارید های سبزرا به کودکان بی ستاره شب بخشی و چون فرشتگان باران سراسر شب آواز بخوانی بالای سر ساقه ای شکسته و نهالی مایوس تا سحرگاه ، جوانه هایش بیدارشوند میخواستی ماه را دنبال کنی […]