نامه ای از فرزاد کمانگر؛ دیگر تنها کفش‌هایم مرا به این خاک پیوند نمی‌دهد

نباید فراموش کنم؛ در این دیار واژه‌ها گاهی به سرعت برق و باد به زبان آوردن‌شان «جرم» می‌شود و گناهی نابخشودنی. لغزش قلم بر سفیدی کاغذ می‌تواند موجب «تشویش اذهان» شود و تعقیب به دنبال داشته باشد و به زبان آوردن اندیشه و افکار می‌تواند «تبلیغ» به حساب آید. همدردی می‌تواند «تبانی» باشد و اعتراض […]

نسل سوخته، نامه ای از فرزاد کمانگر

طوفان تبر زنگار بسته‌اش را زمین بگذارد نرگه ای میخواهد بروید تفنگ ها لال شوند کودکی می خواهد بخوابد خانم … عزیز سلام گفتی که نامه بابا آب داد را دوست داری و با روحیات تو نزدیکی بسیاری دارد، راست‌اش را بخواهید آن نامه را با تمام وجود برای دانش آموزان‌ام و برای کودکی‌های خودم […]

ئاسو رونه ، نامه ای از فرزاد کمانگر

کوه با نخستین سنگ آغاز میشود، انسان با نخستین درد زندان رجایی شهر، بند ۵، مخابرات سالن ۱۴ کنار دیوار مخابرات ایستاده بودم، نگاهم به صورت کسانی که دور و برم نشسته بودند گره خورده بود، همه سیگار می‌کشند و چرت می‌زنند، خمودگی و خماری از سر و روی‌شان می‌بارید، گاه‌گاهی با هم فحش‌هایی رد […]

از تو نوشتن قدغن

از تو نوشتن قدغن آن زمان که برای اولین بار تو را به بهانه دختر بودن از حلقه بازیهای کودکانه امان جدا کردند هنوز به یاد دارم . تو با چشمانی گریان بازی را به اجبار ترک کردی و از آن روز من هنوز حسرت یک دل سیر نگاه کردن دوباره خانم معلم کلاس دو […]

نامه ای از فرزاد کمانگر : من یک معلم می مانم و تو یک زندانبان

من یک معلم می مانم و تو یک زندانبان¹ زئوس ، خدای خدایان فرمان داد تا پرومته نافرمان را به بند کشند و اینگونه بود حکایت من و تو اینجا آغاز شد. تو میراث خوار زندانبانان زئوس گشتی تا هر روز نگهبان فرزندی از سلاله آفتاب و روشنی گردی و برای من و تو زندان […]

نامه ای از فرزاد : آقای اژه ای ، بگذار قلبم بتپد

ماههاست که در زندانم ، زندانی که قراربود اراده ام را ، عشقم را و انسان بودنم را درهم بشکند . زندانی که باید آرام و رامم میکرد چون “برده ای سر براه ” ، ماههاست بندی زندانی هستم با دیوارهایی به بلندای تاریخ . دیوارهایی که قرار بود فاصله ای باشد بین من ومردمم […]

طلب عفو از چه و به که ؟ / نامه ای از فرزاد کمانگر

تعریف دقیق جرم سیاسی و پیرو آن زندانی سیاسی در هیچ جای قاموس حقوقی – کیفری جمهوری اسلامی مشخص نشده که به تابع آن در مظان هرگونه اتهام ناسره و نامربوط قراردادن شخصی که طبق استانداردهای حقوقی معقول در جهان متهم سیاسی به شمار می آید امری رایج باشد ، اساساً در جایی که بعضی […]

بندی بند ۲۰۹ / نامه خواندنی از فرزاد کمانگر

بندی بند ۲۰۹ “نخست برای گرفتن کمونیستها آمدند من هیچ نگفتم زیرا کمونیست نبودم بعد برای گرفتن کارگران و اعضای سندیکا آمدند من هیچ نگفتم زیرا من عضو سندیکا نبودم سپس برای گرفتن کاتولیکها آمدند من باز هیچ نگفتم زیرا من پروتستان بودم و سرانجام برای گرفتن من آمدند دیگر کسی برای حرف زدن باقی […]

بنویسید درد و رنج بخوانید زندگی / نامه فرزاد به مناسبت روز معلم

بنویسید درد و رنج ، بخوانید زندگی آنکه از رگ و ریشه آموزگار است همه چیز را تنها در ارتباط با شاگردانش جدی میگیرد(نیچه) به آن روزها فکر میکنم ، باید معلم بچه هایی میشدم که در کودکی درد و رنج بزرگسالی را به دوش میکشیدند و در بزرگسالی آرزوهای برآورده نشده کودکیشان را از […]

به ققنوس های دیار ما/نامه فرزاد به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن

نازنینم سلام ، روز زن است ، همان روزی که همیشه خدا منتظرش هستم . در این روز به جای دستان مهربان تو ، شاخه گل نرگسم را آراسته خیال پریشان تر از گیسوانت می نمایم. دو سال است که دستانم نه رنگ بنفشه به خود دیده است و نه عطر گل یاس . دو […]