بابا آب داد !؟ / نامه ای از فرزاد کمانگر به دانش آموزانش

بچه ها سلام، دلم برای همه شما تنگ شده ، اینجا شب و روز با خیال و خاطرات شیرینتان شعر زندگی میسرایم ، هر روز به جای شما به خورشید روزبخیر میگویم ، از لای این دیوارهای بلند با شما بیدار میشوم ، با شما میخندم و با شما میخوابم . گاهی « چیزی شبیه […]

تقدیم به چشمان منتظر خانواده های ابراهیم ، کیومرث ، نادر و علی

زیر خاک در خواب نمی مانی ای برادر ، ای رفیق قلبت می شنود که بهار پا می گیرد و چون تو همراه باد ها خواهد آمد¹ ابراهیم عزیز ، آنشب که فریادهایت در میان دیوارها به دنبال روزنه ای بود تا گوش فلک را کر کند و راهی به عرش بیابد ناجوانمردانه صدایت را […]

رنجنامه فرزاد کمانگر

رنج یک انسان رنجنامه زندانی سیاسی و فعال حقوق بشری ، فرزاد کمانگر اینجانب فرزاد کمانگر معروف به سیامند معلم آموزش وپرورش شهرستان کامیاران با ۱۲ سال سابقه تدریس که یکسال قبل از دستگیری در هنرستان کارودانش مشغول به تدریس بودم و عضو هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان شهرستان کامیاران شاخه کردستان بودم و تا […]